چالش هاي مديريت در آموزش و پرورش

ساخت وبلاگ

 

این مقاله 12 سال پیش در نشریه مدبر آموزش و پرورش ناحیه 2 شیراز توسط اینجانب منتشر شد جای تاسف است که هنوز تازه است و امروز نیز اغلب همین چالش ها نطام آموزشی را زمین گیر کرده است

 

چالش هاي مديريت

در آموزش و پرورش 

وقتي مديران آموزشي در گردونه نظام اداري قرار مي‌گيرند با هر توان، مهارت و تجربه‌اي در پيچ و خم تنگناهاي اداري و محدوديت منابع مالي دچار روزمرگي و انفعال مي‌گردند.

همه آرمانها و ايده‌آْلهاي آموزشي و پرورشي در تعدد جلسات و ملاقاتها، پاسخگويي به ارباب رجوع، سركشي به واحدها، امضاي احكام و بخشنامه ها و ... گم مي شود و رنگ مي‌بازد.

نقش مدير به كارپرداز اداري تقليل مي‌يابد و تلاش براي تدارك ملزومات و تمهيد مقدمات و رفع حاجات، زماني براي برنامه ريزي، سازماندهي، نظارت و كنترل باقي نمي‌گذارد.

نتيجه آن مي‌شود، مديري كه قبل از انتصاب انواع شعارهاي آرمان گرايانه و برنامه هاي اصولي در زمينه هاي مختلف سازماني، آموزشي، تربيتي و اعتقادي نظام آموزشي ارائه مي‌داد و خود هميشه منتقد وضع موجود و ايده پرداز وضع مطلوب بود وقتي در مصدر امر قرار مي‌گيرد چنان در باتلاق روزمرگي فرو مي‌رود كه به موجودي قابل ترحم بيشتر مي‌ماند تا به مدير آموزشي.

 اينگونه مديران تا پاسي از شب كار مي‌كنند . هميشه كوهي از پرونده‌ها و بخشنامه‌هاي اداري را با خود به منزل مي‌برند . تماسهاي اداري و رتق و فتق امور بصورت تلفني امكان خواب و آسايش را حتي از خانواده‌شان سلب مي‌كند. فرم هاي بدون امضاء مانده و نامه‌هاي پاسخ داده نشده به كابوسي براي مدير تبديل مي‌شود و كم‌كم آرزويي شكل مي‌گيرد كه كاش روزها بجاي 24 ساعت 48 ساعت مي‌شد.

مديران آموزشي گويي در جاده‌اي مه گرفته و كوهستاني رانندگي مي‌كنند تنها چند متر جلوتر خود را مي‌توانند ببينند و هيچ پيش آگاهي از پيچ و خم كوه و دره‌هاي ژرفي كه عنقريب به آن خواهند رسيد ندارند.

پل‌هايي كه پيش رويشان خراب شده‌است. راههايي كه آب برده است و سنگهاي عظيمي كه جاده را مسدود كرده است فقط وقتي نمايان مي‌شودكه به آن برسند.

امروزه مسیر پیش روی  آموزش و پرورش نيز با چنين موانعي در جاده مه گرفته ، روبروست.

مسافران سوار شده بر این اتوبوس هر کدام مقصد متفاوت و متضادی دارند دانش آموزان معلمین و والدین هرکدام بر خواسته های خود اصرار میکنند متولیان نظام آموزشی بدون توجه به نیاز و خواسته آنها راه خود را می روند و راننده سردرگم چیزی از راه نمی داند هم جاده پر چاله است هم مسافرین پر چالش

 

چالشهاي ژرفناكي در حوزه نيروي انساني نظير:

* عدم تناسب جنسيتي نيروهاي موجود و نيروهاي جديدالاستخدام با بافت جمعيتي كشور بويژه در رشته‌هاي علوم پايه و فني و حرفه‌اي.

* ميانگين سني بالا و بازنشتگي قريب الوقوع اغلب نيروهاي تخصصي در حوزه‌هاي كارشناسي، امور دفتري، فني و حرفه‌اي، آزمايشگاه و ...

* فرار نيروهاي تخصصي به ساير سازمانها.

* كمبود نيروهاي خدماتي و اداري.

* فقدان نيروي متخصص پيش دبستاني و ابتدايي.

* استخدام هزاران نيروي آموزش نديده و بي تجربه در دبيرستانها

تنها بخشي از مشكلات انساني پيش روي نظام آموزشي در دهه آينده است.

* فرسايش نيروها

* اضمحلال اطلاعات و مهارتهاي كارمندان

* چند شغلگي

* اضافه كاري خارج از توان و كارايي افراد

* نبود يك سيستم كارآمد براي به روز نگهداشتن نيروي انساني

* عدم پويايي مقررات وقوانين مربوط به جذب و نگهداشت نيروي انساني

* نبود بانك اطلاعاتي ار نيروهاي شايسته براي تصدي پستهاي كليدي و مديريتي

* دخالت امور جناحي و سياسي در عزل و نصب‌هاي اداري

همه چالشهايي هستند كه در حوزه انساني مديريت آموزش و پرورش پيش روي ماست.

حركت در اين جاده پر مانع با مسافراني ناهمگون بدون امکانات اولیه رفاهي و خدماتي هر راننده خبره‌اي را هم كلافه مي كند و به ستوه مي‌آورد :

* معضل مسكن

* مشكل درمان و بهداشت

* نبود مجموعه‌هاي ورزشي و فرهنگي،

* دغدغه امور معيشتي

* احساس تبعيض در دريافتها و خدمات بين كاركنان دولت

عدم تأمين مادي، روحي و رواني پس از بازنشستگي

 عملكرد غير شفاف و شبه انگيز صندوق ذخيره فرهنگيان و تعاوني‌هاي مربوط.

از خواسته های بلند مدت کارکنان آموزش و پرورش در زمینه خدمات رفاهی است.

اي كاش مشكل به راننده و مسافرين و جاده ناهموار ختم مي‌شد. زهوار وسيله نقليه " نظام آموزشي" در رفته است، معضل فضاهاي آموزشي بيداد مي‌كند.

* كمبود فضاهاي آموزشي، كارگاهها، آزمايشگاهها، فضاهاي ورزشي، فرهنگي و هنري و حرفه‌اي از يك سوء

* وجود مدارس استيجاري مخروبه، ناامن و غير استاندارد از سوي ديگر

راننده اين اتوبوس قديمي را با هر مهارتي به پرتگاه مي‌كشاند.

* عدم توانايي آموزش وپرورش در تملك زمينها با كاربري آموزشي،

* عدم اجراي مناسب مواد 13، 16 و 18 قانون تشكيل شوراي آموزش و پرورش

* موانع بخش خصوصي براي ورود به حوزه مشاركت آموزشي

* رنجش خيرين مدرسه ساز از جايگزيني سرمايه آنان با اعتبارات عمراني ساخت مدارس

* نبود اعتبارات كافي براي تجهيزات مدارس از ضروريات اوليه نظير: ميز و نيمكت گرفته تا تجهيزات آزمايشگاه ، كتابخانه، كارگاه ، وسايل كمك آموزشي در امر ياددهي و ....

* به روز نبودن تجهيزات هنرستانهاي فني و حرفه‌اي و كاردانش

* فقر امكانات در گسترش فناوري اطلاعات

* عدم وجود امكانات و تجهيزات تكثير و انتشارات

باعث شده ماشين آموزش و پرورش به ماشين معروف مشدي ممدلي شبيه‌تر باشد.

اگر مديري بخواهد به بازسازي و تعمير و نوسازي اين وسيله نقليه (نظام آموزشي) بپردازد با                                      معضل اقتصاد آموزش و پرورش روبرو خواهد شد.

از تخصيص منابع مالي كم و نامناسب دولتي و موانعي كه براي جذب مشاركت مردمي وجود دارد اگر بگذريم همين منابع محدود نيز به دليل:

* عدم وجود يك سيستم مناسب و برنامه ريزي شده توزيع اعتبارات.

* عدم تصويب بودجه واقعي بر اساس حجم فعاليتها  ،

* عدم وجود انعطاف مابين فصول مختلف بودجه،

* تحميل فعاليت ساير دستگاهها با بار مالي قابل ملاحظه به آموزش و پرورش

* بيماري مزمن و كهنه كسر بودجه سنواتي  وانتقال كسري به سال بعد

امكان هرگونه بازسازي را از سيستم آموزشي سلب مي‌كند.

اگر زماني مديري بتواند از گردونه روزمرگي و تنگنا‌ها و چالش هاي اداري و اقتصادي خود را برهاند تازه اول  راه است بقول حافظ:

اين هنوز از نتايج سحر است                   باش تا صبح دولتت بدمد

چالش كيفيت در آموزش و پرورش در كميتها آنچنان گم شده است كه گويي هدف غايي از ايجاد وزارت عريض و طويل آموزش و پرورش حفظ خود بوده است.

* روش‌هاي تدريس سنتي

* محتواي آموزشي ضعيف

* حجم كتب درسي

* عدم تناسب محتواي درس با زمان و نياز

* معضل كنكور سراسري

* عدم انگيزه در دانش آموزان كه ناشي از بازخوردهاي اجتماعي، فرهنگي و بازار كار است.

* فقدان شيوه‌هاي تدريس عملي و كاربردي از دوره‌ ابتدايي

* تغييرات پي در پي قوانين ارزشيابي

* تسهيل در شرايط قبولي

* توجه به نتيجه گرايي به جاي فرايند گرايي

* عدم استفاده از كارگاهها و آزمايشگاهها و امكانات كمك آموزشي موجود

* تدريس بصورت صرفاً تئوري

* بي توجهي روز افزون به نقش معلم در فرايند ياددهي و يادگيري

* نداشتن موضوعيت وجود دوره پيش دانشگاهي

* افزايش مردودي و افت تحصيلي

* گرايش خانواده‌ها به نظام آموزش غير رسمي نظير كلاسهاي خصوصي و آموزشگاههاي علمي و كنكور باعث گرديده نظام آموزشي روز به روز تحليل و سطح كيفي آموزش تقليل يابد.

آخر قضيه تلختر مي‌شود اگر به                                      

  چالش تربيت پايدار مبتني بر هويت ديني و ملي بپردازيم

 اگر نگاهي گذرا به اهداف تربيتي نظام آموزشي مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي بيندازيم فاصله بين آنچه هستيم با آنچه بايد باشيم را بيشتر درك مي‌كنيم.

* محور قرار دادن قرآن وسنت معصومين(عليهم السلام)

* بازشناسي فرهنگ و تمدن اسلامي

* مقدم بودن تزكيه بر تعليم

* تعليم و تربيت ديني در همه برنامه ها و آموزشها

* توجه به مراحل رشد و بلوغ در برنامه ريزي دوره‌ها

* اعتلاي شخصيت معنوي و منزلت اجتماعي

* و تأمين رفاه معلمان متناسب با  شئون آنان و ....

اهدافي هستند كه در چنبره روزمرگي فراموش شده‌اند.* عدم هماهنگي ميان تعليم و تربيت در مدرسه با خانواده و محيط اجتماعي، دانش آموزان را دچار تعارض شخصيتي كرده است.

* عدم انگيزه ديني و علمي بويژه در مدارس پسرانه

* هجوم فرهنگ غرب

* گسترش ارتباطات بويژه اينترنت بدون برنامه

* نداشتن نگرش واحد به امور فوق برنامه

* تضعيف هويت ديني و ملي

* ناهماهنگي در سياست گذاري نهادهاي موازي فرهنگي

* تعارض ميان عملكرد متوليان حكومت و تعليم و تربيت با آموزشهاي ديني و سردرگمي دانش‌آموزان

* ضعف فعاليتهاي پرورشي و عدم جذابيت آنها

* توجه به آمار و ارقام

* عدم ارائه الگوي مناسب به جوانان براي همانند سازي

* نرخ بيكاري

* مشكل سربازي

* عدم موازنه در جذب دانشجوي دختر و پسر در دانشگاهها

* بي توجهي به علائق و انگيزه‌ها در برنامه هاي فرهنگي

* توجه به تربيت احساسي به جاي تربيت عقلاني

* و ظاهرگرايي بجاي باطن گرايي

حاصل عملكرد غلط مديران تربیتی  آموزش و پرورش بوده است.

اينها چالشهاي موجود و موانع پيش روي آموزش و پرورش در دهه آينده است. اگر مديران سازماني و ستادي آموزش وپرورش خود را از گرداب روزمرگي نرهانند و پيش قراولاني شايسته براي شناسايي جاده و رفع موانع پيش رو نفرستند. عنقريب اين ماشين فرسوده واژگون مي‌گردد و ديگر حتي قادر به حركت لاك پشت‌وار خود نيست.

چه بايد كرد؟

هيچكدام از مشكلات ذكر شده در حوزه‌هاي مختلف نيروي انساني، رفاهي و خدماتي، اقتصادي و عمراني، آموزشي و پرورشي بدون راهكار نيست.

مطمئناً با همين امكانات و محدوديتهاي موجود مي توان بسياري از معضلات را با استفاده از تدبير و تجربه نيروهاي جوان، دلسوز و متخصص آموزش و پرورش از بين برد.

افرادي كه بدون توجه به گرايشهاي سياسي و جناحي قلبشان براي آينده نظام آموزشي مي‌تپدو خود مدتي رانندگي اين وسيله را در اين جاده ناهموار به عهده داشته‌اند.تجاربي اندوخته‌اند و حاضرند اين تجارب را در اختيار مديران جديد قرار دهند.

اعلام فراخوان عمومي و دعوت از همه دلسوزان آموزش و پرورش براي ارائه راهكار و كمك به حل معضلات و چالشهاي پيش‌روي تعليم و تربيت و تشكيل كميته‌هاي تخصصي و موضوعي و تدوين راه حل‌هاي ممكن و تنظيم آن در قالب طرح‌هاي اجرايي مي‌تواند بسياري از اين موانع را حذف و مسير حركت نظام آموزشي را هموار نمايد.

تجديد نظر در نحوه گزينش و انتصاب مديران آموزشي بر اساس نظام شايستگي و تفويض اختيار به زير مجموعه ها و بکارگیری توان تخصصی و اجرایی بخش خصوصی و استفاده از تجارب ارزشمند مدارس غیردولتی و   ...

ادامه دارد...

 محمد ابراهیم واعظی 


گناهک...
ما را در سایت گناهک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mavaezi بازدید : 86 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 4:27